سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوان شیعه

تعارض علم و دین(2)

اقسام تعارض:

در این بحث می توان سه نوع تعرض را مطرح نمود.

1-تعارض اصول ومبنای اعتقادی دینی با مسلمات علمی جدید،به این معنی که مبانی اعتقادی از قبیل وجود خدا،جاودانگی انسان،معجزه و....مورد تأثیر مسلمات علمی هستند یا مورد تکذیب آنها.آیا اعتقاد به خدا،به عنوان خالق،ناظم وتدبیر کننده ی مداوم جهان با پذیرش تکامل تدریجی موجودات در زیست شناسی سازگار است؟

2-تعارض گزاره های علمی با گزاره های دینی:

آیا ظواهر ونصوص متون مقدس دینی،با یافته های مسلم علمی جدید سازگار است؟

آیا گزاره های علمی.وثاقت حقانیت وصدق این ظواهر ونصوص را تأیید می کند با آنها در تعارض بوده وآنها را تکذیب مینماید.

در متون مقدس دینی،سخنان زیادی درباره ی خلقت انسان عمر زمین نحوه ی آفرینش حرکت کوه ها وبارها ونیز امور طبیعی دیگر گفته شده است.

به نظر می رسد بیشترین محل نزاع در بحث تعارض علم با دین همین موضوع است.

3-تعارض روحیه ی علمی وروحیه ی دینی:

این نوع از تعارض بجای آنکه بیشتر جنبه ی منطقی ومعرفتی داشته باشد مبنای روانشناختی وروحی دارد.پس ار نیمه ی قرن هفدهم،که شبهه جدید موفقیت های معجزه آسای علم جدید رادر عرصه ی طبیعت وحل بسیاری از مشکلات ورنج های طبیعی واین جهانی خود مشاهده کرد،به لحاظ روحی وروانی،به این نتیجه رسید که تنها راه رسیدن به حقیقت راه علم جدید،یعنی تجربه است.این کامیابی های شگرف،اورا به لحاظ روانی به این سو سوق داد که :«تنها روش معتبر وقابل اعتماد برای رسیدن به حقیقت،روش تجربی است وهیچ روش معتبر دیگری برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد»این نگرش نو،که در آینده از آن با نام«ماتریالیسم علمی»یاد می کنیم نتیجه گزاره های منطقی نبود.[1]

شرایط تعارض:

آیا در هر شرایطی،علم می تواند موید یا متعارض با دین باشد؟یا تنها در شرایط خاص،تعارض محقق می شود.به نظر می رسد برای تحقق تعارض علم ودین،حداقل.سه شرط لازم وضروری است:

1-وحدت یا اشتراک درقلمرو:علم ودین درصورتی می توانند متعارض بایکدیگر باشند که یا دارای قلمرو واحدی باشند یادر برخی از موضوعات دارای قلمرو مشترکی باشند هنگام بررسی قلمرو علوم تجربی در مقایسه بادین به سه فرض محتمل،روبرو هستیم.

الف)علم ودین دارای قلمرو واحدی باشند وهر دو به موضوعات یکسان واحدی بپردازند. بطوری که هیچ قلمرو اختصاصی وجود نداشته باشد.

ب)علم و دین در برخی از قلمروها مشترک بوده،به موضوعات یکسانی بپردازند،ولی هر یک ازآنها  دارای قلمروهای اختصاصی وانحصاری باشند در این صورت برخی از موضوعات،درگستره ی مشترک بین علم ودین،وبرخی در قلمروهای اختصاصی واقع می شوند.

ج)علم ودین،دو مشغله ی کاملاًمتمایز ومستقل بوده،هیچ قلمرو مشترکی با یکدیگر نداشته باشند در این صورت هیچ موضوعی مشترکی بین این دو وجود ندارد ودر هیچ مساله ای اشتراک ندارند.

از فروض سه گانه فوق،تنها فرض اول ودوم،امکان توازی وتعارض علم ودین مطرح می شود.

بنابراین همه کسانی که علم را موید دین قرار میدهند ویا مدعی هستند که علم سه تعارض ناسازگاری با دین دارد،در واقع،یا به فرض اول اعتقاد دارند ویا دست کم طرفدار فرض دوم هستند.از این رو،اگر کسانی معتقد باشد که علم ودین دو مشغله ی کاملاً متمایز می باشند.به طوری که هیچ موضوعی مشترکی بین این دو وجود ندارد،به هیج وجه نمی تواند از امکان تعارض یا توازی بین این دو      حوزه دم زند.

2-شرط دوم تعارض این است که افزون بر وحدت یا اشتراک در قلمرو«وحدت درزبان»نیز وجود داشته باشد.علم ودین تنها در صورتی می توانند متعارض با یکدیگر ویا موید یکدیگر باشند که درباره  موضوع یا موضوعات واحدی با«زبان واحدی»سخن بگویند.بنابراین وحدت درزبان نیز مانند وحدت در قلمرو لازم است.بطوری که اگر علم ودین درباره ی موضوعات یکسان و واحدی،با زبانهای مختلف ومتمایزی سخن بگویند، زمینه ی تعارض یا توازی موجود نمی آید وتعارض وتوازی ظاهری،بدوی بوده،پس از توجه به اختلاف زبانهای آن دو مرتفع می گردد.

برای حل تعارض علم ودین،؛«برخی از متفکران مثل ویتگنشتاین،برتفکیک زبانهای علم ودین تأکید دارند وبرخی از متفکران اگزیستانسیالیست با سمبلیک شمردن زبان دین،سعی کرده اند وجه تمایز زبان دین را از زبان علم نشان دهند،آنها زبان علم را زبانی مستقیم وغیر سمبلیک می دانند وزبان دین را زبان غیر مستقیم وسمبلیک به شمار می آورند.

3-شرط سوم برای تحقق تعارض این است که احکام ناشی از داده های علمی واحکام برخاسته از ظاهر ونصوص دینی،چنان در تقابل با یکدگر قرار داشته باشند که امکان جمع وتوفیق بین آنها ناممکن باشد وماناگزیر به انتخاب یکی از دو طرف این تقابل باشیم بطور مثال،اگر تقابل بین آن دو،به نحو تقابل سلب وایجاب باشد وما در رمان واحد وشرایط یکسان نتوانیم به هر دو طرف تقابل معتقد شویم،ناگزیریم یکی از آن دو را انتخاب کنیم.[2]




1-علم-عقلانیت ودین-امیر عباس علی زمانی صفحه15.

2-علم،عقلانیت ودین صفحه132.