سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوان شیعه

تعارض علم و دین

مقدمه

بشرجدید همواره به دنبال آن است که تمام حوادث ورخدادها را باعلم به اثبات برساند.

دراین تکاپو برخی از دانشمندان که نسبت به دین تعبد داشته یا درجامعه، دین می زیسته اند بعضاً بدین یافته های علمی خود وآنچه درمتون مقدس به آن متعبد شده اند،تعارض دیده اند. البته برای روشن شدن محل بحث، باید دومفهوم «علم»و«دین» وارتباط آنها،واضح شود.چه بسا برداشتهای متفاوت از مفهوم علم ودین،می تواند ارتباط بین آنها را بهم بزند. ازنظر اسلام بین علم ودین کاملاً هماهنگی است وهیچ گونه تعارض بین این دونیست همچنانکه امام صادق(ع)می فرمایند«العلم والدین توأمان»

ناگفته نماند که مراد ما در این مقاله ازعلم، علوم تجربی وگاهی علوم انسانی است ومراد ازدین، دین مسیحیت ومتون مقدس ایشان است.

البته واضح است دراین دعوا، گاهی منشأ اختلاف، تحریف مسیحیت ومتون مقدس بوده وگاهی، اشتباهات علم ودانشمندان.

برای رفع این تعارضات، پس از بیان آنها، راه حل هایی از طرف متکلمان ارائه شده که به آنها خواهیم پرداخت.

تاریخچه تعارض علم ودین:

حدود شش قرن قبل از میلاد مسیح(ع) نخستین جدایی علم ودین رخ داد.در این زمان میان المبی وفلسفه ی ایونیایی شکاف پدید آمد.فیثاغوریان اوایل قرن ششم قبل از میلاد.اولین کسانی بودند که توانستند علم ودین را پیوند دهند وبه پیشرفت های ی چشم گیری در ریاضیات ومهندسی نائل شوند.سپس تا قرن ها«دراثر چیرگی  اندیشه ی افلاطون وارسطو فلسفه والهیات برعلوم تجربی   برتری یافت».

البته باید درنظر داشت که در این مرحله آنها مرکزیت زمین را مطرح ساختند.

دومین تعارض میان دانشمندان دین وعلوم تجربی نیز زمانی آشکار شد که آیستاخورس  وکلنتوس درباره ی حرکت زمین اختلاف پیداکردند.[1]

با ظهور مسیحیت وپیدایش بطلمیوس«نظریه ی زمین مرکزی وسکون خورشید»برای پانزده قرن در محافل علمی تثبیت شد.اروپا به تدریج خواب قرن وسطارا آغاز کرد وعلوم تجربی در غرب به     رکود گرایید.

با بعثت پیامبراسلام(ص)یعنی اوائل قرن هفتم میلادی،رشد علمی درجهان اسلام آغاز شدوتمدنی عظیم پدیدآمد.

در سده های یازدهم تاسیزدهم میلادی،جنگهای صلیبی میان مسلمانان دمسیحیان اروپا درگرفت علوم مسلمانان،ازطریق نهضت ترجمه،به اروپا منتقل شدوآنان با پیشرفت های مسلمانان درعلم ودانش   آشنا شدند.[2]

آنگاه کپرنیک وکپلر،مساله ی سکون خورشید وحرکت زمین را مطرح کردند وگالیله،کار آنها را پیگیری کرد .دراین زمان،با تحرک درباریان،نزاعی بین کلیسا واو در گرفت که باید آنرا مهمترین نزاع علم ودین در غرب به شمار آورد.

در سال مرگ گالیله،نیوتن دیده به جهان گشود،در سایه ی ایمان مذهبی او،نزاع تا حدودی فروکش کرد ونیمه ی دوم قرن هفدهم با آرامش نسبی سپری شد.

در قرن هجدهم میلادی.مساله جدایی علم ودین بوسیله ی کانت مطرح شد.در قرن نوزدهم نظریه تکامل داروین شعله های نزاع را از نو برافروخت ودر اواخر این قرن،افکار ماتریالیستی که با اساس

دین مخالف بود،پدید آمد.

در نیمه ی نخست قرن بیستم،این درخت به بار نشست وجنگهای اول ودوم که ره آورد اندیشه های نیچه بود آغاز شد.در این سده افرادی چون برتراندراسل به اساس ایمان یورش بردند وحکومت ضددین در روسیه به پیروزی رسید.

در نیمه ی دوم قرن بیستم،حرکت اندیشه ی بشری مسیر خویش را تغییر داد ونوعی بازگشت به معنویت ودین آغاز شد.انقلاب اسلامی ایران،این حرکت را شتاب بخشیدبه گونه ای که طوفان ایمان،اساس حکومتهای الحادی را برافکند واکنون در آستانه ی قرن بیست ویکم جهان میرود تا یکبار دیگر شیرینی همراهی علم ودین را تجربه کند.[3]

مقصود از تعارض:

تعارض در لغت از ریشه ی،عرض یه معنای آشکار کردن است،«عارض-به معنای رد کردن وباطل کردن چیزی است وتعارض یعنی تصادف ومخالفت.[4]

در بحث تعارض علم ودین،این کلمه در جند معنی استعمال  می شود.

1-تعارض اصولی یعنی تنافی دو دلیل(تعارض در مقام اثبات).

2-تنش ودرگیری میان دانشمندان دین وعلم تجربی.

3-تزاحم میان علم ودین در مقابل عمل.

بعبارت دیگر،هر گاه بین دو دلیل علمی ودینی تنافی باشد یا علم ودین در مقام عمل ناسازگارباشند یا دانشمندان علم ودین بر سر مسائل علمی ودینی با هم درگیر شوند،کلمه ی تعارض درمورد آنها بکار

 

می رود،هر چند این استعمال در برخی از موارد با نوعی تسامح همراه است.[5]




1-رابطه ی علم ودین درغرب محمد علی رضایی اصفهانی صفحه16.

2-رابطه ی علم ودین عباسعلی سرفرازی صفحه99.

3-رابطه ی علم وین در غرب.17.

4-فرهنگ نوین-عربی-فارسی.

5-رابطه ی علم ودین در غرب صفحه19.