سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جوان شیعه

تعارض علم و دین(3)

مصادیق تعارض:

الف)دین وکیهان شناسی:

در سال1616میلادی،شورای مقدس کلیسای کاتولیک روم،دیدگاهی ر اکه مدعی بود زمین به دور خورشید می گردد،محکوم کرد وآن را عملی باطل وخلاف تعالیم کتاب مقدس دانست:

برای جماعت مزبور معلوم شده است که آن نظریه ی فیثاغورثی باطل وخلاف کتاب مقدس که مدعی است زمین می گردد وخورشید ثابت است،ونیکولاس کوپر نیکوس هم در کتاب دگرگونیهای اجرام سماوی آن را تعلیم داده،درحال حاضر رواج یافته ومقبول افراد زیادی واقع شده است.

کتاب کپرنیک در فهرست کتابهای ممنوعه قرار گرفت،درهمان دوره کلیسا به گالیله دستور دادتانظر کپرنیک را رها کند،اما گالیله در نهایت شجاعت،به دفاع ازنظریه ی کپرنیک ادامه داد.نوشته های اودر خصوص حرکت سیارات،لکه های خورشیدی،جزر ومد اقیانوسها،ستاره های دنباله دار وسایر پدیده های طبیعی آشکار را موید نظریه ی خوشید مرکزی بود.

درسال1633میلادی گالیله در سن 63سالگی وباتنی رنجور،برای حضور در برابر منقش بزرگ به فلورانس احضارشد.او به جرم تعلیم امور باطل،گناهکار شناخته شد،وی را وادار کردند از عقائدش دست بشوید ودر طول هشت سال باقیمانده ی عمرش او را در خانه ای باز داشت کردند.[1]

از یک منظر،منازعه ی میان گالیله وکلیسا را می توان یکی از مراحل افتراق تدریجی مشغله ی علم از مشغله ی دین تلقی کرد.مورخان علم میدانند که کلیسا واقعاًمایل بود به گالیله اجازه دهد تا نظریه خورشید مرکزی را بسط دهد امّا نمی خواست او ادعا کند که این نظریه حرکات خورشید وسیارات را،همان طور که در واقع است،بیان می کند وکلیسابرای آنکه حق انحصاری تفسیر واقعیت را برای خود محفوظ نگاه دارد.به گالیله وسایر دانشمندان پیشرو،رخصت داد تا بگویند نظریه ی خورشید مرکزی یک مصنوع ریاضی است وصرفاً یکی از چندین طرح محاسباتی ممکن است که می توان برای تفسیر پدیدارهای مشهورآلمان به استخدام گرفت.و[2]

در واقع گالیله خود کاتولیک نیک اعتقادی بود وبین عقاید علمی ودینی اش تعارض نمی یافت او به اهمیت وحرمت کتاب مقدس اذعان داشت،ولی معتقد بود که این کتاب نه از حقائق علمی،بلکه از معارف معنوی که بکار رستگاری انسان می آید،سخن می دارد.

حقایقی که برتر از عقل واستدلال است وبه مدد مشاهده کشف نمی شود.می گفت متکلمان هیچ رقابت خاص با منجمان وهیچ رأی ونظری در نجوم ندارند.کتاب مقدس خیلی به ندرت به اینگونه مطالب می پردازد.وحتی در این موارد هم نحوه ی اندیشه وادراک مخاطبان قدیمی اش را در نظر می گیرد،یعنی شیوه ی گفتار عامه فهم زمان نزولش را برای معرفت علمی باید روشهای علمی مشاهده وتجربه را بکار ببریم.تجربه حسی،شواهدی به همراه دارد وبه دست میدهد که نمی توانیم در صحت آن شک کنیم واز آنجا که خداوند هم نگارنده ی کتاب مقدس تکوینی طبیعت است وهم فرستنده ی کتاب تدوینی وحی.این دو سرچشمه ی معرفت نمی توانند با یکدیگر متعارض باشند«گالیله در یکی از مکاتباتش می نویسد»به نظر من در بحث از مسائل فیزیکی،ما باید بر اعتبار نصوص مقدسه،بلکه بر تجارب حسی وبراهین ضروری بگذاریم،زیرا هم آیات کتاب مقدس وهم آیات طبیعت هر دو کلمه ی الله اند.به این جهت حق این است که هیچ پدیده طبیعی که تجربه حسی پیش چشمان ما مینهد،یا براهین ضروری صحتش را برای ما اثبات میکند،نباید با تشبث به نصوص آیات کریمه،که اگر صدور وذیلش سنجیده شودچه بسا منطوقاً یا مفهوماًناظر به معانی دیگری باشد،آنها را در معرض چون وچرا آوریم،تا چه رسد که تخطئه کنیم،زیرا آیات کتاب مقدس،آنقدر ها مقید به شروط به شرایط قطعی ای که برهمه آثار وحرکات وسکنات طبیعی حکم میراند،نیستند ونه می توان گفت:خداوند به ان خوبی که در آیات کریمه کتاب مقدس جلوه کرده دز افاعیل طبیعت تجلی نیافته است.[3]

ب)دین وفیزیک:

در پی کشف قوانین حرکت از سوی نیوتن وبه دنبال دستیابی بشر به فیزیک مکانیک وموفقیت روز افزون ومعجزه آسای آن در توصیف وتبیین دقیق،ساده وریاضی پدیدار های تجربی،این تصور قوت گرفت که قوانین مکشوف نیوتن،قوانین جهان شمول ضروری وتخلف ناپذیراست که برتمام اجزای عالم،از کوچکترین ذرات تا بزرگترین سیارات،قابل اطلاق می باشند.

به تدریج،فیزیک نیوتنی از حد یک نظریه علمی-تجربی با همه خصوصیت و محدودیتها ی آن،فراتر رفت وبه نظام جامع متافیزیکی وجهان شمولی تبدیل شد.در این نگرش تازه که بسی فراتر از یک نظریه علمی-تجربی بوده جهان هستی در پرتو قوانین مکانیک وبا زبان فیزیک نیوتونی تبیین وتوصیف می گردید.جهان هستی،چیزی جز یک ماشین غول پیکر وبزرگ نبودکه از قوانین قطعی،ثابت وحتمی مکانیک پیروی می کرد،جهان به منزله ی ساعتی بزرگ وپیچیده بود که سازنده آن را براساس دقت ریاضی وبرمبنای قوانین حتمی مکانیک،ساخته وپرداخته بود،چرخ ودنده های آنرا در کنار یکدیگر قرار داده وبه قول پاسکال با تلنگری آنرا به حرکت درآورده بود.این ساعت،پس از آفرینش وتنظیم،بطور خود کاروبراساس قوانین مکانیک به کار خود ادامه می تا انکه رخنهای اخلالی در کار آن پیش آمد   پیش آید که در این هنگام،ساعت ساز بزرگ لاهوتی با مداخله به موقع خویش آن رخته واخلال را مرتفع می ساخت وساعت.مانند گذشته دوباره بکار خود ادامه می داد.جهانی که فیزیک نیوتنی تصویر میکرد،مستلزم وجود چنین ،خدایی بود:خدایی ساعت ساز لاهوتی یا خدای رخنه پوش،چنین خدایی به وضوح با خدای کتاب مقدس که هر صبح وشام وبلکه هر لحظه در حال مداخله ی مستقیم وبی واسطه در کار جهان بود،تعارض آشکار داشت.[4]

ج) دین وزیست شناسی:

در قلمرو زیست شناسی جدید نیز طرح نظریه تکامل تدریجی انواع از سوی داروین،فصل تازه ای را در گفت وگوی دین وعلوم تجربی طبیعی گشود.

براساس آموزشهای رسمی کتاب مقدس،نسل کنونی انسان به حضرت آدم باز می گردد وحضرت آدم نیز براساس طرح وتدبیری وبطوره یکبار از خاک آفریده شده بود.

اما بر اساس یافته های علمی جدید،انسان موجودی تکامل یافته از سایر انواع موجودات انگاشته میشد.در واقع می توان گفت.زیست شناسی جدید با طرح نظریه ی تکامل انواع ،اللهیات مسیحی را با سه چالش جدید مواجه نموده است.

1-حجیت ووثاقت اصلی ترین ومهمترین بخشهای کتاب مقدس در باب خلقت یکباره ی انسان مورد تردید جدی قرار گرفت،گزارش کتاب مقدس از خلقت انسان در تعارض آشکار با نتایج ناشی از زیست شناسی تکاملی جدید قرار دارد.

2-برخی از مبانی یکی از رایج ترین ومقبول ترین تقریر های برهان نظم،که جهان حاکی از وجود طرح وتدبیر وحکمت با بالغه اللهی در خلقت موجودات زنده بود،مورد تردید قرار گرفت.

3-مقام ومنزلت استثنایی ومنحصر به فرد انسان نیز که حاکی از کرامت وشرافت ذاتی او در بین همه مخلوقات دیگر بود.در معرض پرسش وانکار قرار گرفت.[5]

در مواجهه با این چالش جدید عکس العمل های متفاوتی از سوی متکلمان صورت گرفت.

الف)برخی نظریه تکامل انواع را علم باطل ونادرست دانسته،به انکار وتکذیب آن همت گماشتند.

ب:برخی دیگر این نظریه را یک فرضیه علمی اثبات نشده قلمداد کردند.

ج:برخی با نقد علمی وتجربی این نظریه شواهد وقرائن نقض کننده ی آن را ارائه دادند.

د:بعضی از متکلمان نیز با تفکیک بین قول به«اصل تکامل» وقول به تکامل خاص انسان از نوع دیگری مدعی شدند که نظریه ی داروین به لحاظ علمی اثبات نمی شود.

و:وبعضی از متکمان سعی کردند ظواهر کتاب مقدس رابر اساس نظریه ی تکامل داروینی تأویل وتوجیه نمایند.یکی از راه های توجیه ظواهر کتاب مقدس این بود که گفته شده هدف وغایت اصلی این کتاب بیان حقائق علمی در حوزه ی فیزیک،شیمی،زیست شناسی و...نیست بلکه طرح مساله خدا ونجات ورستگاری ونشان دادن راه وصول به نجات ورستگاری است.[6]

دین وزمین شناسی:

مطالعات زمین شناختی جدید.سوالات وچالشهای تازه های را برای الهیات مسیحی بوجود آورد براساس محاسبه ی کلیسا، از زمان ما تا روزگار حضرت آدم حدود شش هزار سال فاصله است.این شش هزار سال،میزان دقیق عمر بشر در این کره خاکی نیز هست.

از نظر معارف دینی مسلم وپذیرفته شده از سوی برای کلیسا،طوفان نوح هزار سال پس از حضرت آدم رخ داده است. در نتیجه طوفان نوح تا زمان ما،حدود پنج هزار سال است.

این محاسبه با یکی از پیش فرضهای مسلم نظریه تکامل تدریجی درباب حداقل زمانی که تکامل تدریجی موجودات بدان نیاز داشت،تعارضی آشکار داشت.داروین مدعی بود که برای توجیه نظریه اش به زمانی در حدود سیصد میلیون سال نیاز داردتابراساس آن،بتواند تکامل تدریجی موجودات را توجیه وتفسیر نماید.[7]

وقتی تامسون در سلسله مقالاتی در مخالفت با نظریه تکامل مدعی شد که حداکثر عمر زمین 25میلیون سال است.داروین در کتاب خود نوشت که این اعتراض قویترین اعتراضی است که تاکنون در رد نظریه ی من مطرح شده است،زیرا داروین بخوبی توجه داشت که تکامل تدریجی انواع درپرتو بقاءوبقای اصلح،نیازمند زمانی است بس طولانی تر از آنچه که تا مسون یا ارباب کلیسا مطرح می کردند.

در واقع،یافته های جدید زمین شناسی مشکل داروین را حل کرد،این یافته ها زمینه ی لازم برای توجیه نظریه ی تکامل را فراهم کرد.[8]


پی نوشتها

1-عقل واعتقاددینی،مایکل تپرسون،صفحه358.

2-عقل واعتقاد دینی صفحه360.

3-علم دین،ایمان باربور،صفحه35.

4-علم،عقلانیت ودین،صفحه113.

5-علم،عقلانیت ودین صفحه115-117.

6-علم،عقلانیت ودین،صفحه117.

7-جزوه ی«علم ودین»درسهی کلام جدید،عبدالکریم سروش صفحه40.

8-جزوه علم ودین درسهای کلام جدید عبدالکریم سروش.صفحه40.